می تپید بی امان ضربان قلبش به تکرار
چون بچه آهویی در حادثه گرفتار
گرفته بود نفس
در آن قفس
بود تنش از عرق خیس
بی تامل نگاهی انداخت به پشت سر
شعله می کشیدند زبانه های آتش
و می سوخت اسباب خانه در آتش
گر تامل میکرد بیش از این
سوخته بود او هم ، در آتش
گرفت تصمیم آخرش
رفت به سمت پنجره
و نگریست به خیابان
از طبقه دهم آپارتمان
خواست که خود را
پرت کند در خیابان
شاید که نجات یابد جان
به ناگه حس کرد
دستی بر شانه
برگشت
و دید آن آتش نشان فداکار
آتش نشان برداشت
ماسک خود را از روی صورت
و آن را گذاشت
بر روی چهره
پریشان و مضطرب کودک
آه دوباره زندگی
آتش نشان به سرعت باد
او را گرفت
از میان زبانه های آتش
و برد به سمت زندگی
وقتی رسیدن به بیرون از آتش
آن فرشته دل آرا
از دست داده بود
جان خود را
جانش را داد تا جانی نگهدارد
او شهید شد در راه انسانیت
او نمی میرد
چرا که انسان فداکار
تا ابد زنده است
و نامش هست
دل آرای انسانیت
( دل آرا شرکاء )
این شعر و سروده زیبا از بانو دل آرا شرکاء ، یاد آور کار ارزشمند زنده یاد آتش نشان شهید ( امید عباسی ) می باشد .
یاد او و همه آتش نشانان عزیزی که جان خود را در راه کمک به همنوعان خود ، از دست داده اند ، گرامی باد .
برخی دیگر از آتش نشانان فداکار سرزمین مان که در حین انجام ماموریت فداکارانه شهید شده اند نام میبرم .
آتشنشانان شهید :
بهنام میرزاخانی ، مهدی حاجی پور ، رحیم علی لشنی ، محمد نارمی ، حسن پوراکبر ، علی قانع ، علی خورشیدی فر ، امیررضا زارع ، حمیدرضا نوروزی ابدال آبادی ، مرتضی حیدری ، احسان جامعی ، حمید آذری ، داوود نجاتی ، جعفر صادقی ، جواد محمدی ، برکت جوذری ، فریدون علی تبار ، امیر حسین داداشی ، حسین حسین زاده ، علی امینی ، حسین سلطانی ، رضا نظری ، مجتبی کوهی ، محسن قدیانی ، رضا شفیعی ، محمد آقایی ، علی رضا سفی زاده ، محسن روحانی ، علی مستوفی ، حامد هوائی قوشچی ، مرتضی عظیمی ، بیژن نظری ، حسن فلاح ، صمد سلمانیان ، سلیم ابراهیمی ، عباس اخوان ، حمید آذری ، محمدحسین خلیلی ، ناصر مهروزی ، امیرمحمد زارع
یادشان گرامی و روحشان شاد
دلارا شرکا روز آتش نشان
شعر زیبا دلارا شرکا
بود زبانزد ، عشق و مهربانیش
در میان همه بود محترم و قابل ستایش
او بود قدرتمند و با اصالت
و با گذشت و با معرفت
هرجایی که بود حادثه
او بود در آن محل
در حال کمک و امداد رسانی
هست امروز روز بزرگ زندگی او
شده بود دعوت
تا بپیوندد به قهرمانان
سرخ پوش آتش نشان
قهرمان اولش مهربان پدرش
نگریست به او با چشمانی اشک آلود
و گفت سربلندم کردی پسر
و اشکش را فرو ریخت
در سکوت ، نازنین مادرش
میدانست که شاید روزی باز نگردد
از آن خدمت شرافتمندانه
او دلش را سپرده بود
در راه نجاتی فداکارانه
روزت مبارک ای قهرمان دل آرا
ای آتش نشان پر شهامت و دلاور
( دل آرا شرکاء )
آتش نشانان انسانهای نیک و فداکاری که مهر آنها از خودو اطرافیانشان فزونی یافته و آن مهر لبریز شده را به همه مردم هدیه می دهند . تقدیم به این انسان های آزاده
آتش نشان ای مرد مهربان
آتش نشان ای همره خوبان
آتش نشان
ای ایثارگر گذشته از جان
آتش نشان
ای پیشرو در سیلاب حوادث
آتش نشان
ای ناجی آسیب دیدگان
آتش نشان
ای مظهر ایثارگران
آتش نشان
قلب من دارد از مهر تو نشان
آتش نشان
تن تو باد سلامت ای مرد با شرافت
که هست وجودت زیبا
و دل آرای انسانیت
( دل آرا شرکاء )
در مقام و منزلت پاک پزشک و پرستار هر چه بگویم ، کم است.
بودم در خواب و اغماء
به ناگه مرا خواند صدایی ظریف و زیبا
بگفت که من پرستار توأم امشب
بر بالین توأم امشب
تا که تو به خود آیی به سلامت ، امشب
باز اغماء مرا با خود برد به رویا
دوباره مرا به خود آورد
صدایی با محبت و گیرا
جویای حالم شد با احساسی زیبا
آرام گشودم لبهایم لرزانم
و گفتم خوبم
بگفت پزشکم به آرامی
که شب گذشته است از نیمه
خبردار احوال تو شدم در خانه
سراسیمه خود را رساندم به بالین تو
دوباره محو شد تصویر و صدای او
پزشک و پرستارم بودند در تکاپو
بعد از ساعت ها در اغماء
همان صدای زیبا خواند مرا
آرام گشودم دو چشمم را
دوباره سلام می کرد زندگی
با آن شور و عشق همیشگی
هم اکنون می نویسم
از تو پزشک یگانه دلسوز
و از تو پرستار نمونه جان سوز
جان تازه گرفت دل آرا
از عشق و تلاش شما
سپاس ای مهربان پزشک م
سپاس ای نازنین پرستارم
( دل آرا شرکاء )
دلارا شرکا _ سروده بسیار زیبا در مقام پزشک و پرستار
delara sh
delara shoraka
ahuv
auv nghvh av;h
n;gli
,dnd, o,hkkni svhdkni svhda