دیدم پلیس خوب راهنمایی و رانندگی
در شوکت و زیبایی و شکیبایی
او بود انسانی مدیر و مدبر
و با گذشت و منحصر
در وجودش بود انسانیت و مهربانی
در کنار کمک و امدادرسانی
در شرایط سخت و بحرانی
که شهروندان حادثه دیده بودند و در نگرانی
یا که مانده بودند در جاده ها به حیرانی
بدون کمک دوست و بستگانی
او رسیدگی می کرد و نظارت
با صبر و متانت
در کار شهروندان خاطی
که با سهل انگاری در رانندگی
به خطر می انداختند جان انسانی
او بود در کار و تلاش
در تابستان داغ و زمستان برفی
وجودت هست پر آرامش و دل آرا
ای پلیس خوب راهنمایی و رانندگی ما
( دل آرا شرکاء )
شعر زیبا تقدیر از پلیس راهنمایی رانندگی از بانو دل آرا شرکا
Delara sh
یثمشقش سا
nghvh a
در آن شب زیبا
تو بودی گرم و دل آرا
واژه عشق بود بر لبانت
اسم مرا داشتی بر زبانت
در آن نگاه دلبرانه
لبخند می زدی مستانه
هم مات تو شد دلم
آن هنگام که دادی
قول جاودانه
( دل آرا شرکاء )
در آن شب زیبا
تو بودی گرم و دل آرا
واژه عشق بود بر لبانت
اسم مرا داشتی بر زبانت
در آن نگاه دلبرانه
لبخند می زدی مستانه
هم مات تو شد دلم
آن هنگام که دادی
قول جاودانه
( دل آرا شرکاء )
در آن شب زیبا
تو بودی گرم و دل آرا
واژه عشق بود بر لبانت
اسم مرا داشتی بر زبانت
در آن نگاه دلبرانه
لبخند می زدی مستانه
هم مات تو شد دلم
آن هنگام که دادی
قول جاودانه
( دل آرا شرکاء )
delara sh
delara shoraka
ahuv ck hdvhkd
nghvh av;h
nghvh a
auv uharhki ;,jhi
ahuv
n;gli svhdkni svhda o,hkkni
دلارا شرکا شعر زیبا و عاشقانه کوتاه
در آن ساعت های عاشقانه
نگاه میکردم به تودلبرانه
آمیخته بود تپش های قلب من
با تیک تاک ساعت دست تو
میزد ضربان قلب من
با نبض دست تو
می گفت صدای پیچیده
و آهنگین قلب من
که می خواهم
و می خواهمت دل آرا
تو بمان تا ابد در کنار دل آرا
( دل آرا شرکاء )
در آن ساعت های عاشقانه
نگاه میکردم به تودلبرانه
آمیخته بود تپش های قلب من
با تیک تاک ساعت دست تو
میزد ضربان قلب من
با نبض دست تو
می گفت صدای پیچیده
و آهنگین قلب من
که می خواهم
و می خواهمت دل آرا
تو بمان تا ابد در کنار دل آرا
( دل آرا شرکاء )
در آن ساعت های عاشقانه
نگاه میکردم به تودلبرانه
آمیخته بود تپش های قلب من
با تیک تاک ساعت دست تو
میزد ضربان قلب من
با نبض دست تو
می گفت صدای پیچیده
و آهنگین قلب من
که می خواهم
و می خواهمت دل آرا
تو بمان تا ابد در کنار دل آرا
( دل آرا شرکاء )
شاعر محبوب زن ایرانی
بانو دل آرا شرکا
delara sh
delara shoraka
ng Hvh av;h
ahuv lpf,f ck hdvhkd
ahuv ck
n;gli svhdkni svhda auv ahuv
ngk,aji ljk k,aji
می تپید بی امان ضربان قلبش به تکرار
چون بچه آهویی در حادثه گرفتار
گرفته بود نفس
در آن قفس
بود تنش از عرق خیس
بی تامل نگاهی انداخت به پشت سر
شعله می کشیدند زبانه های آتش
و می سوخت اسباب خانه در آتش
گر تامل میکرد بیش از این
سوخته بود او هم ، در آتش
گرفت تصمیم آخرش
رفت به سمت پنجره
و نگریست به خیابان
از طبقه دهم آپارتمان
خواست که خود را
پرت کند در خیابان
شاید که نجات یابد جان
به ناگه حس کرد
دستی بر شانه
برگشت
و دید آن آتش نشان فداکار
آتش نشان برداشت
ماسک خود را از روی صورت
و آن را گذاشت
بر روی چهره
پریشان و مضطرب کودک
آه دوباره زندگی
آتش نشان به سرعت باد
او را گرفت
از میان زبانه های آتش
و برد به سمت زندگی
وقتی رسیدن به بیرون از آتش
آن فرشته دل آرا
از دست داده بود
جان خود را
جانش را داد تا جانی نگهدارد
او شهید شد در راه انسانیت
او نمی میرد
چرا که انسان فداکار
تا ابد زنده است
و نامش هست
دل آرای انسانیت
( دل آرا شرکاء )
این شعر و سروده زیبا از بانو دل آرا شرکاء ، یاد آور کار ارزشمند زنده یاد آتش نشان شهید ( امید عباسی ) می باشد .
یاد او و همه آتش نشانان عزیزی که جان خود را در راه کمک به همنوعان خود ، از دست داده اند ، گرامی باد .
برخی دیگر از آتش نشانان فداکار سرزمین مان که در حین انجام ماموریت فداکارانه شهید شده اند نام میبرم .
آتشنشانان شهید :
بهنام میرزاخانی ، مهدی حاجی پور ، رحیم علی لشنی ، محمد نارمی ، حسن پوراکبر ، علی قانع ، علی خورشیدی فر ، امیررضا زارع ، حمیدرضا نوروزی ابدال آبادی ، مرتضی حیدری ، احسان جامعی ، حمید آذری ، داوود نجاتی ، جعفر صادقی ، جواد محمدی ، برکت جوذری ، فریدون علی تبار ، امیر حسین داداشی ، حسین حسین زاده ، علی امینی ، حسین سلطانی ، رضا نظری ، مجتبی کوهی ، محسن قدیانی ، رضا شفیعی ، محمد آقایی ، علی رضا سفی زاده ، محسن روحانی ، علی مستوفی ، حامد هوائی قوشچی ، مرتضی عظیمی ، بیژن نظری ، حسن فلاح ، صمد سلمانیان ، سلیم ابراهیمی ، عباس اخوان ، حمید آذری ، محمدحسین خلیلی ، ناصر مهروزی ، امیرمحمد زارع
یادشان گرامی و روحشان شاد