DELARA SH

هدیه تهرانی و " دل ارا شرکاء " دو شخصیت محبوب من . بیاد بازی های بیادماندنی بانو هدیه تهرانی . و اشعار فوق العاده زیبای بانو دل آرا شرکاء

DELARA SH

هدیه تهرانی و " دل ارا شرکاء " دو شخصیت محبوب من . بیاد بازی های بیادماندنی بانو هدیه تهرانی . و اشعار فوق العاده زیبای بانو دل آرا شرکاء

دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر محو تماشای توأم _ تو را پسندیدم _ هفت شهر عشق _ عاشقانه _ رخ سیمین _ بی قرار


دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیار زیبای هفت شهر عشق

گرمای دست تو را حس کردم

و افسونگریت را فهمیدم

عشق تو غریب تر

و شگفت آورتر از

عجایب هفت گانه

مرا آواره کردی

در هفت شهر عشق

دل آرا

همچنان مسرور است

به آن نگاه

و گرمای جاودانه

( دل آرا شرکاء )


دل ارا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای محو تماشای توأم

محو تماشای توأم

تویی که در راستای زمانم

بنشسته ای خوش

گو غم غریبی و غربت

از توست ، از آن

برکت توست

( دل آراشرکاء )

دل ارا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای تو را پسندیدم

تو را ناگهان دیدم و پسندیدم

آن نگاه زیبایت را

آن شور و عشق و مستی را

دیدم و پسندیدم

ناگهان دل آرای قلبم شدی

تو شدی مونس شبهام

( دل آرا شرکاء )



دل ارا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای عاشقانه

مایوس آن زمان نباش

که تو را عاشقانه خواهم

من تو را همره

و هم دیوانه میخواهم

تو را

و آن تنگ نظری هایت را

دیدم و باز

دیوانه وار میخواهمت

( دل آرا شرکاء )

دل ارا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای رخ سیمین

جلوه ای کرد رخ شیرین

چون قندت

همی آشفت ، گیسویت

هم گفت

از آن رخ سیمینت

از آن زیبایی بی مثالت

از آن نغمه شیرینت

از آن تمثیل دلربا یت

( دل آرا شرکاء )



ویدیو شعر بسیار زیبای بی قرار

من و تو بودیم

در آن دیار

من عاشق و تو بی قرار

تو به گرمای تابستان

تو به عشق زمستان

تو به آن ناله شبانه

( دل آرا شرکاء )



دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیار زیبای نغمه های شیرین _ خوشا _ صدف جواهر نشان _ بالهایم کجاست

دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیار زیبای بالهایم کجاست

تو را در رویا یا حقیقت میبینم

تو را در آن جاده بی انتها میبینم

آغوش غریب تو را

بر لب صحرا می بینم

از آن محال دل بریدم و اندیشیدم

بالهایم کجاست من بی تو میمیرم

( دل آرا شرکاء )

دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیار زیبای نغمه های شیرین

هم جاریست بر لبم

آن نغمه های شیرین تو

در آن چکاوک دل کند آواز

رخ سیمین توست در دلم پیدا

نازنینم امروز عشق تو

جاری شد

در نغمه های شیرین دل آرا

( دل آرا شرکاء )


دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیار زیبای خوشا

خوشا آن دمی که دل

از آن یار باشد

خوشا آن لحظه موعود

خوشا آن لحظه تیر رس

و آن چاشنی تاروپود

تو در جواب آیی

تو در رکاب آیی

تو در آن لحظه موعود

خوری سوگند جاودانه

تو در آن جام مینا بنگری

و از هستی خویش بدانی

( دل آرا شرکاء )




دل ارا شرکاء  ویدیو شعر بسیار زیبای  صدف جواهر نشان

وقتی تو اون لحظه بی تابی میکردی

وقتی که تو اون لحظه نشسته بودی

بر روی صدف جواهر نشان هستی

تو شاه نشین نشین شده بودی

در آن رویای محال هستی

تو و اون لحظه دیدار تو

مرا شاد و مسرور کرد

( دل آرا شرکاء )


دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیار زیبای شوق دیدار _ ستاره _ رخ بگشاید _ ای رطل گران


دل ارا شرکاء  ویدیو شعر بسیار زیبای شوق دیدار

دل زشوق

دیدار تو

پرگشود

هم از آن آشیانه

ره بپیمود

دل زتمنای دیدار تو

( دل آرا شرکاء )

دل ارا شرکاء  ویدیو شعر بسیار زیبای ستاره

آخه تو از کدوم ستاره ای

که اندر دل دیوانه ام

هم آشیانه ای

که از شوق دیدار تو

سرمستم

همچون عروسی

به گردا گرد تو

گردم گردم

تو اندرون دل

خانه ای

( دل آرا شرکاء )


دل ارا شرکاء  ویدیو شعر بسیار زیبای معشوق رخ بگشاید

هنگامی که

معشوق رخ بگشاید

در آن عجب و تعجب آید

که آن همه آشتی

از چیست ؟

( دل آرا شرکاء )


دل ارا شرکاء  ویدیو شعر بسیار زیبای ای رطل گران

ای رطل گران

از خواب گران

خیز خیز

ای تشنه به دیدار پدر

از آن هیاهوی ایام

خیز خیز

ای زندگی ،

ای تابندگی

( دل آرا شرکاء )



دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیارزیبای سوگند به عشق _ تنهام _ ولنتاین _ تولد


دل ارا شرکاء  ویدیو شعر بسیار زیبای سوگند به عشق

سوگند به عشق

و به هر آنچه

در هستی ست

سوگند به نیلوفر آسمانی

و به آن شور و شعف رویایی

سوگند به آن

ماهتاب و روز تنهایی

( دل آرا شرکاء )





دل ارا شرکاء _  ویدیو شعر بسیارزیبای تنهام

امشب باز من تنهام

همچون هزار سالی که گذشت

خنده های من کو

شادی و لبخند دل آرا کو

باز من تنهام

و میدانم روزی از آن افق

همیشه تنهایی خواهی آمد

با سرود دل آنگیز رویاهام

( دل آرا شرکاء )





دل ارا شرکاء  ویدیو شعر بسیار زیبای  ولنتاین

امشب سرمست ترین دختر دنیام

امشب تنها تو هستی در رویام

رسیده است ولنتاین من و تو

شویم هم مونس و دل آرای هم

شب عشاق بی قرار است امشب

دل من وفادار است تا ابد به تو

( دل آرا شرکا ء )





دل ارا شرکاء _ ویدیو شعر بسیارزیبای تولد

امروز روز تولد توست

روزی از روزگار نوست

امروز با صد هزار نغمه و امید

تو را میبینیم

تو را میشنویم دل آرا

شمع محفل ما

تولدت مبارک

تولدت مبارک

( دل آرا شرکاء )




دل آرا شرکا _ شعر زیبا به مناسبت روز جهانی انسان دوستی


روز بین المللی بشر دوستی


شعر و سروده بسیار شنیدنی از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما و به همه همیاران انسان دوست تقدیم میکنم 


که گیرد دست او

اویی که رنج می کشد

از حوادث رفته بر او

اویی که درمانده است

در جنگ و خشونت

یا که در قحطی و مصیبت

یا که در بلایای طبیعی ،

آیا شیردلی هست ؟

آیا انسانی پیدا می شود ؟

چشمان پر از انتظارش

هنوز می جوید

نجات دهنده خویش را

او حتما می آید

در لباس یک بشردوست

صلیب سرخ و هلال احمر

یا یک ناجی آتش نشان

یا در پوشش اورژانس

یا که در لباسی ... دل آرا ... می آید

او که گذشته است از راحتی

و آسایش و زندگی خود

دراز میکند ، دستان پر مهرش را

و می گیرد دستان تو را

تویی که گرفتار شدی

در حادثه و مصیبت روزگار

( دل آرا شرکاء )

29/5/99

19 اوت ( آگوست )

19-8-2020

 

 

دل آرا شرکا _ شعر زیبا به مناسبت روزجهانی لغو برده داری


و روز بین المللی مبارزه با برده داری

و روز بین المللی یادبود والغاء تجارت برده

سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما عزیزان میکنم .


در دستانم بود روزنامه ای

نوشته بود در بالای صفحه

روز جهانی لغو برده داری

بود در زیر آن متن

چند عکس تأثرانگیز

با دیدن آن صحنه ها

اشکم فرو ریخت

دیدم چهره بَرده گانی

از کشورهای گوناگون

که خورده بودند فریب

و ربوده شده بودند

با زور و تهدید

گمارده بودند آنها را

در کارهای سخت و اجباری

در معدن و کارخانه

یا که گدایی و ازدواج اجباری

در دنیای مدرن امروز

چنین ظلمی جای تعجب داشت

غمگین شد دلم

به حال آن نگون بختان سیه روز

تسکین دادم دلم را

و گفتم دل آرا

شاید که فردا تمام مردم دنیا

جمع شدند یکصدا

و برکندن ریشه

ظلم و ستم را از دنیا

( دل آرا شرکاء )

2/5/99

23-8-2020

23-7-2020



دل آرا شرکا _ روز بهزیستی و تامین اجتماعی و هفته بهزیستی


شعر بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو به شما و همه نیکو کارن  تقدیم میکنم

 

نگاه منتظرم دوخته شده بود

به انتهای خیابان شلوغ

شاید که برسد اتوبوس از آن راه دور

بود ظهر تابستان

و بس بیداد میکرد گرما بی امان

به ناگاه صدایی ظریف و کودکانه

فرا خواند مرا

دیدم کودکی خردسال

که با دستانی کوچک

گرفته بود به سویم

بسته آدامسی را

و بر روی صورتش داشت

آثار خراش و کبودی

خواستم که او بنشیند در کنارم

پرسیدم از او

سرگذشت رفته بر او

او گفت : از پدری که

هنگام تخریب خانه ای ویرانه

مرده بود زیر آوار آن خانه

و مادرش که کار میکرد تمام وقت

در خانه دوست و آشنا

اما دست مزد او کفاف نمی داد

اجاره خانه و خرج شش بچه را

او را میفرستاد با آشنایی

تا کار کند و بیاورد لقمه نانی

و گاهی نیز کتک میخورد

از آن همسالان بزرگتر از خود

غمگین شدم از احوال آن کودک

با خود اندیشیدم

آیا می شود به او کمکی کرد ؟

یادم آمد از اخبار روز پیشین

که میگفت از حمایت یتیمان

و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار

توسط اداره ای خوب و نیکوکار بهزیستی

با گوشی ام گرفتم 123

آمد صدایی دل آرا از آن سو

گفت : بهزیستی بفرمایید

 ( دل آرا شرکاء )

25 /4/99

 

دل آرا شرکا و سروده به مناسب روز ادبیات کودکان و نوجوانان و روز جهانی کتاب کودک

به مناسب روز ادبیات کودکان و نوجوانان

و روز جهانی کتاب کودک

این سروده و شعر زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما و همه کسانی که عاشق فرهنگ کهن ایرانی هستند می کنم .

 

یکی بود و یکی نبود

زیر گنبد کبود

توی یک آپارتمان کوچک

کوچولویی بود ناز و قشنگ

ولی بود پرخاشگر و زودرنج

پدر و مادرش بودند شاغل

او تنها بود در عصر حاضر

اتاقی داشت پر اسباب بازی

از اسپایدرمن و آدم آهنی

در دلش

او دوست نداشت آنها را

او می رفت در عالم مجازی

با تبلت و گوشی

او می کشت همنوعان مجازی

در آن عالم خیالی

یا که می دید تلویزیون

با آن کارتون های

ترسناک و پر توهم فضایی

تا اینکه بعد سالهای دور

مادر بزرگ دل آرای او

رسید از آن راه دور

تا که دید نوه رنگ پریده رنجور

او را کشید در آغوش پر مهرخویش

از آن روز مادر بزرگ او

می پخت برای او

غذاهای رنگارنگ و خوشمزه محلی

و می گفت

از قصه های شیرین قدیمی

از آن ادبیات کهن ملی

و گاهی با مواد دور ریختنی

می ساخت برایش عروسک

و چیزهای دوست داشتنی

یه روزکشید تکه پارچه ای

بر سر مشتی کاغذ پاره

و آن شد نوزاد قنداقی

برای هر دو می خواند لالایی

و او می دید خواب های رنگی

کوچولو را می برد

به پارک سر کوچه

او بازی می کرد

با بچه های همسایه

تا که رسید

وقت رفتن مادر بزرگ

مادر بزرگ دل آرا رفت

و کوچولو ماند تنها

در دنیای پر حسرت و آه

 

( دل آرا شرکاء )

18/4/99

2_4_2020        14/1/99

 

دل آرا شرکا _شعر و سروده دلنشین به مناسبت روز جهانی پناهندگان

به مناسبت روز جهانی پناهندگان

شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم تون میکنم .

 

شب است

و دشت آرامیده در سکوت

و خفته اند آن مردمان

آواره از جنگ و دود

اما هنوز جنگ

در رویای خفتگان

غوغا میکرد

دیروز دیده بودم

در چشمان پر اشک او

نهان شده بود

آن سرگذشت رفته بر او

هم در آن پناهگاه

او را دیدم فراغ بال

همچون کبوتری دل آرا

در شوق و آرزوی پرواز

روز جهانی پناهندگان روز تو شد

ای کودک آواره

ای مادر در خون گریسته

ای پدر داغ دیده

امروز تمام مردم دنیا

به تو می اندیشند

به آینده و نقش تو در فردا

 ( دل آرا شرکاء )

31/3/1399  

20_6_2020

 

دل آرا شرکا و شعر خواندنی به مناسبت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی


شعر بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو به شما خوانندگان ارجمند و گرامی تقدیم میکنم .

 

اشک از دو گونه اش جاری بود

آخر او را دل هوایی بود

هوای آن یار سفر کرده

که هنوز یادش

در دل او بود زنده ،

وقتی شده بود ، با او نامزد

او جوانی بود خوش قامت

دلیر و پر همت

تا که کرد عزم رفتن به جبهه های نبرد

با دل و شجاعت

تا که دفاع کند از میهن

تا به ناموس ، نرسد دست نامحرم

و چه دیر می گذشت

آن روز ها و ماه ها

و بعد از آن همه ندیدن ها

آن بی خبری ها

برگشت آن یار دل آرا

از جنگ با صدامی ها

با شوق دوید به سوی همسر

همسری که شده بود نحیف و لاغر

از زخم هایی که خورده بود بر پیکر

صدای خوش همسر

دیگر نبود مثل گذشته

گرفته بود و خس خس میکرد سینه

گره می خورد آن نوایش

با سرفه های پی در پی بی امانش

از آن روز نفس همسر

بسته شده بود به آن

کپسول های اکسیژن

آخر هنگام مبارزه دلاور مردانه

شده بود شیمیای

در آن جنگ ناعادلانه

بدنش پر بود ز آثار تاول ها

که میگفت از آن

مسمومیت با گازهای شیمیایی

هرگز درمان نداشت آن درد شیمیایی

بود کمیاب و گران داروهای شیمیایی

از آن روز همسر بود بیمار

 و نداشت خواب راحت

تا که پرگشود

از آن بدن شیمیایی رنجور

با آن همه احوال

که رفته بود بر همسر

رزمنده او ،

بود خوشحال و خرسند

از آن دفاعی که کرده بود ، از وطن

بر لبش بود لبخند دل آرا

که می دید در امنیت ، هم وطنان را

( دل آرا شرکاء )