در مقام و منزلت پاک پزشک و پرستار هر چه بگویم ، کم است.
بودم در خواب و اغماء
به ناگه مرا خواند صدایی ظریف و زیبا
بگفت که من پرستار توأم امشب
بر بالین توأم امشب
تا که تو به خود آیی به سلامت ، امشب
باز اغماء مرا با خود برد به رویا
دوباره مرا به خود آورد
صدایی با محبت و گیرا
جویای حالم شد با احساسی زیبا
آرام گشودم لبهایم لرزانم
و گفتم خوبم
بگفت پزشکم به آرامی
که شب گذشته است از نیمه
خبردار احوال تو شدم در خانه
سراسیمه خود را رساندم به بالین تو
دوباره محو شد تصویر و صدای او
پزشک و پرستارم بودند در تکاپو
بعد از ساعت ها در اغماء
همان صدای زیبا خواند مرا
آرام گشودم دو چشمم را
دوباره سلام می کرد زندگی
با آن شور و عشق همیشگی
هم اکنون می نویسم
از تو پزشک یگانه دلسوز
و از تو پرستار نمونه جان سوز
جان تازه گرفت دل آرا
از عشق و تلاش شما
سپاس ای مهربان پزشک م
سپاس ای نازنین پرستارم
( دل آرا شرکاء )
دلارا شرکا _ سروده بسیار زیبا در مقام پزشک و پرستار
delara sh
delara shoraka
ahuv
auv nghvh av;h
n;gli
,dnd, o,hkkni svhdkni svhda